خلاصه داستان: مرگ که به شکل مرد جوانی است که در یک تصادف کشته شده است، از یک غول رسانه ای می خواهد که به عنوان راهنمای او در مورد زندگی روی زمین به او آموزش دهد و در این روند عاشق دختر مغول می شود.
خلاصه داستان: ۲۰۰۰ سال پیش در کشور نانگ ناگ طبل آسمانی به نام جامیونگ وجود داشته که هنگام حمله دشمنان خود به خود به صدا در میآمد، البته شاهزاده جامیونگ در به صدا در آمدن آن طبل نقشی نداشته، ولی مردم آن طبل را به جا میونگ دختر شاه نسبت داده بودند. شاهزاده جامیونگ و خواهرش شاهزاده ناک رانگ در یک روز و از یک پدر و دو مادر متولد شدند. پیشگوییهایی در مورد این شاهزادهها وجود داشت که یکی از آنها باعث نابودی کشور میشود و دیگری برای نجات کشور تلاش میکند. مادر شاهزاده ناک رانگ با استفاده از قدرت خانوادگیاش موفق میشود که دخترش را شاهزادهی نجات دهنده کشور معرفی کند. در این بین شاهزاده جامیونگ که به عنوان ویرانگر کشور بین مردم معروف شده بود با کمک مادرش از مرگ فرار میکند و…
خلاصه داستان: یک دختر وظیفه شناس موافقت می کند که با یک شاهزاده خوش تیپ ازدواج کند، اما متوجه می شود که خانواده سلطنتی او را به عنوان قربانی برای بازپرداخت یک بدهی قدیمی به خدمت گرفته اند. او که با اژدهایی آتشین به درون غاری پرتاب میشود، باید به عقل و ارادهاش تکیه کند...
خلاصه داستان: وقتی سه نوجوان شوخی می کنند و خانه ای را به آتش می کشند، یک فرد جعلی به نام ریکی استانیکی ایجاد می کنند تا تقصیر را بپذیرد. بیست سال بعد آنها از این حقایق برای رهایی از هر موقعیت ناخوشایند زندگی استفاده می کنند.
خلاصه داستان: Maleficent و دخترخوانده او Aurora شروع به زیر سوال بردن پیوندهای خانوادگی پیچیده ای می کنند که آنها را به جهات مختلف متصل می کند، زیرا با ازدواج قریب الوقوع، متحدان غیرمنتظره و نیروهای جدید تاریک در حال بازی هستند.
خلاصه داستان: یک پری انتقام جو رانده می شود تا یک شاهزاده خانم شیرخوار را نفرین کند، اما متوجه می شود که کودک می تواند تنها کسی باشد که می تواند آرامش را به سرزمین آشفته آنها بازگرداند.
خلاصه داستان: یک هنرمند جوان در جنگلی وسیع و بی آلایش در غرب ایرلند گیر می کند، جایی که پس از یافتن سرپناه، در کنار سه غریبه گیر می افتد که هر شب توسط موجودات مرموز تحت تعقیب قرار می گیرند.