خلاصه داستان: این سریال که در استانبول می گذرد، حول محور یک عشق غیرممکن می چرخد. سحرازات، یک زن جوان مقاوم و امیدوار که در دانشکده پزشکی تحصیل می کند، آرزوی آینده ای روشن را در کنار فرهات محبوبش دارد. با این حال، زندگی آنها زیر و رو می شود ...
خلاصه داستان: دو جوان درمی یابند که چگونه آینده خود را بر اساس عشق و/یا شغل شکل دهند. سپس یکی از آنها خود را می بیند که باید تصمیم بگیرد که آیا با خطر آسیب رساندن به همسر مورد علاقه خود با خوشحالی زندگی کند یا خود را قربانی کند ...
خلاصه داستان: دانشآموزان محروم بورسیه دریافت میکنند تا در دبیرستان بچههای ممتاز تحصیل کنند تا در مورد حادثهای که بهترین دوستشان را فلج کرد، تحقیق کنند. آنها با تعصب و دسیسه روبرو می شوند و مطمئن نیستند که چه کسی دوست، دشمن یا معترض است...
خلاصه داستان: وقتی ساهسو برای یک سخنرانی به آدانا می رود، این فرصت عالی برای مواجهه با پدربزرگ جدا شده اش است. اما به زودی، او خود را در میان یک افسانه می بیند.