خلاصه داستان: داستان ویولت و تئودور که با هم آشنا می شوند و زندگی یکدیگر را برای همیشه تغییر می دهند. در حالی که با زخم های عاطفی و فیزیکی گذشته خود مبارزه می کنند، متوجه می شوند که حتی کوچک ترین مکان ها و لحظات نیز می توانند معنایی داشته باشند.
خلاصه داستان: مایلز مورالس یک حمله پانیک را تجربه می کند که او را مجبور می کند با مظاهر اضطراب خود روبرو شود و یاد بگیرد که کمک گرفتن می تواند به همان اندازه شجاعانه باشد که از شهرش در برابر شیطان محافظت کند.
خلاصه داستان: سه سال پس از اینکه مایک از زندگی برهنهبازی در اوج بازی خود کنارهگیری کرد، او و سایر پادشاهان تامپا راهی جاده Myrtle Beach شدند تا آخرین اجرای خود را انجام دهند.
خلاصه داستان: پس از گذراندن شب با هم در شب فارغ التحصیلی از دانشگاه، دکستر و اما هر سال در همان تاریخ نشان داده می شوند تا ببینند در کجای زندگی خود قرار دارند. آنها در آن روز گاهی اوقات باهم هستند، گاهی نه.
خلاصه داستان: یک مهاجر آمریکایی تلاش می کند تا امپراتوری ماری جوانا بسیار سودآور خود را در لندن بفروشد و با طرح توطئه ها، نقشه ها، رشوه خواری و باج گیری تلاش می کند تا دامنه خود را از زیر دست او بدزدد.